آقای شیروی پرچم نفرت پراکنی را زمین بگذارید و بگویید منظورتان از«دزفولی اصیل » و «دزفولی غیر اصیل» چیست؟
پیمان نجف پور – شهرنوشت: آقای شیروی شما در نامه ای به استاندار خوزستان ، با ادبیاتی دور از شان یک دانشگاهی ،بر آورده نشدن خواسته های خود را بهانه تخریب استاندار قرار داده اید. لطفا این نکات را پاسخ دهید. ۱). فرماند ...
پیمان نجف پور – شهرنوشت:
آقای شیروی شما در نامه ای به استاندار خوزستان ، با ادبیاتی دور از شان یک دانشگاهی ،بر آورده نشدن خواسته های خود را بهانه تخریب استاندار قرار داده اید. لطفا این نکات را پاسخ دهید.
۱). فرماندار پیشین دزفول آقای حبیب الله آصفی که از قدیمی ترین مدیران استان و به گواهی دوست و دشمن از موفق ترین فرمانداران استان بود چه مشکلی داشت که در بسیاری از اوقات استاندار را تحت فشار قرار دادید که ایشان را عزل کند و خواستار معرفی به قول خودتان یک «دزفولی اصیل» شدید!
آیا بیش از نیمی از جمعیت لر و بختیاری دزفول مطابق تعریف شما دزفولی اصیل محسوب نمی شوند یا خدای ناکرده شهروند درجه دو هستند؟
۲٫ از همان روز اول سرپرست اسبق فرمانداری ،آقای شهنی را که از موفق ترین مدیران شهری و یک اصلاح طلب کاملا شناخته شده بود فقط به جرم آنکه دزفولی نبود و لر بود در فضای مجازی مورد هجوم تهمت های گوناگون قرارگرفت و بعد که صورتجلسه کذب تقلب منتشر شد مظلومانه و صرفاً با اتهام تقلب امتحانی وادار به استعفا کردند و در ادامه دادگاه حکم تبرئه ایشان را صادر کرد و همشهری خود شما ، دکتر شکوه فر دزفولی !! به صراحت حکم تبرئه ایشان را در کمیته انضباطی صادر کرد حاضر نشدید بعنوان یک استاد دانشگاه حتی یک کلمه در نکوهش آن بداخلاقی نفرت انگیز قومی قلمی کنید.
یقینا این مایه ننگ و رسوایی عاملان آن کینه های قومی نخواهد بود؟
۳٫ مخالفت غیرمنطقی با فرماندار باتجربه ای چون جناب آصفی و اصلاح طلب شناخته شده ای چون ارسلان شهنی نشان داد شما نه دغدغه تجربه دارید نه اصلاح طلبی مدیران را و نه حتی منطق اسلامی که بر «تقوا» استوار است،بلکه موضوع همان «دزفولی اصیل »بودن است با دیدی کاملا قومی و برخلاف آموزه های دینی و اصلاح طلبی !
۴٫ منطق «دزفولی» و غیر« دزفولی» و تحریک و تهییج مردم ،رو در رو قراردادن آنها با یکدیگر توسط عده ای قومگرای قدرت طلب _ که سالیان گذشته نفرت همه مردم استان را از آنان باعث شده است ؛ عامل ایجاد و برجسته سازی دوگانه لر و دزفولی و جاری شدن خون جوانان بی گناه در آستانه نوروز ۹۸ برای نصب یک تابلو میان دوشهر شد!
۵٫ اکنون که دادگاه تخلفات اداری بر اساس گزارش های مقامات قانونی و ذیصلاح رای به محکومیت بقول شما «شهردار محبوب دزفول» در آن ماجرا را داده است .بجای تمکین به قانون ،استاندار را متهم به صدور دستور محکومیت «شهردار محبوب» نموده اید! آیا با فرار به جلو می خواهید مانع شناسایی و محکومیت سایر متخلفان فاجعه نوروز۹۸ شوید ؟!
۶٫ اکنون بفرمایید آیا محکومیت قطعی «شهردار محبوب دزفول» مربوط به دوران تصدی مسئولیتش در شهرداری مشهد (و پیش از استاندار شدن دکتر شریعتی) هم در اثر دستور شریعتی بوده است؟
اینکه آقای دکتر شریعتی اجرای حکم محکومیت قطعی ایشان را به تاخیر انداخت تا فرصت لازم برای اخذ مهلت توقف اجرای حکم از دیوان اخذ شود ،نشان از نظر مساعد و کمک و حمایت ایشان داشت یا به تعبیر شما نشان از «دشمنی ایشان با دزفولی ها»!
۷٫ براستی بعنوان یک دانشگاهی پاسخ دهید چه فرقی می کند میان آصفی بزرگوار که بی هیچ پرونده ای هزاران شایعه پشت سرش ساخته شد تا تغییر کند و شهنی که در قبال تهمت تقلب امتحانی! در ترم اول رشته ای بی کنکور !! ،حتی فرصت صدور حکم دادگاه نیافت با آقای «شهردار محبوب» که حکم محکومیت قطعی دادگاه داشت !! و باید بلافاصله از سمتش عزل می شد ولی استاندار خوزستان به او مهلت داد تا راحت وآسوده به دیوان مراجعه کند و حکم توقف تا بررسی در دادگاه مجدد بگیرد و اکنون هم که دادگاه اداری رای به تخلف او در ماجرای دیگری داده است ، شما استاندار را بابت آن به باد اتهام و انتقاد می گیرید !
آیا هر سه نفر ، انسان،مسلمان، ایرانی و خوزستانی نبودند ؟ در حالی که دو نفر اول حتی یک برگ پرونده قضایی نداشتند ! اما چون «دزفولی اصیل» نبودند ذبح شدند! آیا از منظر شما این عدالت است ؟
۸٫ استاد دانشگاه؛ آقای شیروی ، اگر در استان چیزی سزاوار اعلام عزای عمومی باشد اجازه دادن به معدودی از افراد تفرقه افکن است که با دوگانه سازی لر و دزفولی و ایجاد کینه و نفرت میان مردمان و تقسیم آنها به اصیل و غیر اصیل از طریق نوشتن و سخنرانی و منبر و تریبون نموده و باعث و بانی جاری شدن خون جوانان بی گناه استان و داغدار شدن خانواده هاشان شدند.
۹٫ در پایان صراحتا و با لحنی عجیب خطاب به استاندار نوشته اید که «شما به دوستی ما دزفولی های اصیل نیازمند هستید! » لطفا شهامت داشته باشید و بگویید شما «دزفولی های اصیل» چه کسانی هستید و چه قدرتی دارید که استاندار هم به آن نیازمند هست؟!
و نیز بفرمایید که در مقابل دزفولی های «غیر اصیل»! چه کسانی هستند که لابد چنان فاقد اهمیت هستند که تلویحا دوستی شان را فاقد ارزش دانسته اید ؟
نوشتاری از یکی از همشهری هایت در دزفول که در کتاب ها و حتی در جدول کلمات متقاطع از قومیت اش بعنوان «قوم اصیل ایرانی» یاد کرده اند اما به تلویح و تصریح بعضی ها «دزفولی غیر اصیل» اش نامیده اند ! اما او در هرحال خود را یک ایرانی می داند بی هیچ امتیاز و تفوقی بر ایرانیان دیگر.